به مناسبت روز نیروی دریایی؛
34 روز مقاومت تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر
خبرگزاری رسا ـ کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» نخستین اثر درباره خاطرات تکاوران نیروی دریایی است که به دلاورمردیهای این نیرو اختصاص دارد.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از سوره مهر، کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» نخستین اثر درباره خاطرات تکاوران نیروی دریایی است که پس از سیسال نوشته شد. این مجلد به خاطرات ناخدا هوشنگ صمدی یکی از تکاوران نیروی دریایی اختصاص دارد که توسط سید قاسم یاحسینی گردآوری شده است.
یاحسینی درباره این اثر اظهار داشت: اگرچه تاکنون کتابهای مختلفی در قالب خاطره، خاطره شفاهی، تحلیل تاریخی، رمان و شعر درباره خرمشهر نوشته شده است اما خرمشهر هنوز رازهای ناگفته بسیاری دارد که به آنها نپرداختهایم.
یاحسینی ادامه داد: یکی از این رازها حضور موثر، پررنگ و تعیین کننده تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی است زیرا تنها کمتر از چند ساعت پس از شروع جنگ توسط صدام، گردان تکاوران نیروی دریایی به فرماندهی ناخدا «هوشنگ صمدی» شبانه از بوشهر راهی آبادان و خرمشهر شدند و تا روزی که این شهر سقوط کرد از آن دفاع کردند.
وی درباره موضوع کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» گفت: این اثر روایتی از دفاع 34 روزه مردم خرمشهر و تکاوران نیروی دریایی ارتش در هفتههای نخست هشت سال دفاع مقدس دارد که از زبان ناخدا هوشنگ صمدی به صورت خاطرات شفاهی نوشته شده است.
صمدی در این کتاب پس از سه دهه سکوت برای نخستین بار ناگفتههایی از رزم نیروی دریایی ارتش در خرمشهر را گفته است. تکاورانی که جا دارد بیشتر به نگارش خاطرات آنان بپردازیم و ایثارگریهای آنان را برای ثبت در تاریخ روایت کنیم.
یاحسینی ادامه داد: این اثر حاصل 45 ساعت مصاحبه با هوشنگ صمدی است که خاطرات او را از سالهای آغازین زندگی تا امروز که بازنشسته نیروی دریایی ارتش است بازگو میکند.
بخش عمده کتاب به خاطرات او از سقوط خرمشهر باز میگردد. صمدی در این دفاع 34 روزه 6 بار زخمی شد اما حاضر به بازگشت به عقب نشد. وی فرمانده گردان 600 نفری بود که فقط 270 نفر آنان زنده ماندند.
این نویسنده افزود: این فرمانده دفترچه یادداشتهای روزانه داشته و خاطرات خود را بسیار دقیق و بر حسب زمان واقعه مینوشته است. در برخی موارد نیز خاطرات دیگر تکاوران را به آن اضافه میکرده است.
در قسمتی از این کتاب اینگونه آمده است: وقتی به واحد تکاوران رسیدم ساعت اداری تمام شده بود و تقریباً همه رفته بودند. بلافاصله آمادهباش اعلام کردم. افسران و فرماندهان گروهانها را جمع کردم و جلسه کوتاهی با آنها گذاشتم و شروع جنگ و رفتن به خرمشهر را برایشان تشریح کردم. گفتم: «مأموریت گردان ما دفاع از خرمشهر است. ساده اما سنگین!»/998/د102/ق
ارسال نظرات