۲۹ مهر ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۵
کد خبر: ۱۸۷۶۷۳

دوهفته نامه الکترونیکی باب الجواد در پله چهل و یکم

خبرگزاری رسا ـ شماره 41 دوهفته نامه الکترونیکی باب الجواد(ع) با هدف تولید و نشر آثار مرتبط با امام رضا(ع) در موضوعات مختلف با طرحی نو در فضای مجازی منتشر شد.
شماره 41 دوهفته‌نامه باب‌الجواد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، چهل و یکمین شماره دوهفته نامه الکترونیکی باب‌الجواد(ع) شامل سخن سردبیر، زندگی‌نامه، داستان، دلنوشته، حرم‌شناسی، شعر، خاطره، معرفی کتاب و مقاله و معرفی مشاهیر مدفون در حرم در فضای مجازی منتشر شد.
وبلاگ امام رضا(ع) در بخش وبلاگ‌های رضوی، وبلاگ‌های چند لحظه، دریچه، گاه رهایی، و دلم می‌گوید و ساندیس نویس در بخش وبلاگ نویسندگان و موضوعاتی همچون آفتاب هشتم، غبار حرم، چه بخواهیم، امام رئوف، یا ابالحسن، حاجت و عمه سادات، آداب زیارت، آداب سفر از نگاه آیات و روایات نیز در قسمت پاکدست‌ها و ره‌توشه این دوهفته نامه الکترونیکی قابل مشاهده است.
زیارت آنلاین، آیینه نگار، پنجره فولاد، حدیث یار، شماره های پیشین، اخبار، پیوندها و تبلیغات از دیگر بخش‌های این شماره است که بخش معرفی وبلاگ‌ها در سبک جدیدی به معرفی کامل وبلاگ‌های رضوی می‌پردازد و در بخش اخبار، هر روز اخبار مرتبط با امام رضا(ع) پوشش داده شده است.
در بخش نگارخانه پوسترها و عکس‌های جذاب و دیدنی یا ثامن‌الحجج، کلمه التوحید، هدیه میلاد حضرت امام رضا(ع)، عید غدیر، زهرا فقط هم‌کفو علی بود، یا حضرت عبدالعظیم(ع)، اشفعی فی‌الجنه، دخیل پنجره فولاد، یا هادی(ع)، شب هم به قدر دیده تو پرستاره نیست، السلام علیک یا موسی‌بن جعفر(ع) و ایام فاطمیه آورده شده که با بهترین کیفیت قابل مشاهده و دانلود است.
ویزا
در بخش داستان این دوهفته‌نامه می‌خوانیم: خب آقایون و خانوما، لیست اسامی به همراه شماره اتاق‌ها رو هم اون طرف نصب کردیم، همه برای دیدن لیست نیم‌خیز شده‌اند که مدیر کاروان ادامه می‌دهد، «البته یه چیزی رو باید بگم».
نگاه‌ها به سمت مدیر کاروان برمی‌گردد، مدیر کاروان سرش را زیر می‌اندازد و می‌گوید «متأسفانه ویزای چهار نفر هنوز نیومده».
بین جمعیت همهمه می‌شود، مدیر کاروان کاغذ را بالا می‌آورد تا اسامی را بخواند، نفس‌ها در سینه حبس می‌شود، زن به خانمی که کنارش نشسته می‌گوید، حتما مال منه، خانم کناری در جوابش فقط لبخند می‌زند، اسم او و شوهرش را که می‌خواند، بی‌اختیار اشک از چشمان زن سرازیر می‌شود و انگار چیزی از قلبش کنده می‌شود.
رادیوی ماشین روشن است، هر دو ساکتند ولی خوب می‌دانند، در دل دیگری چه غوغایی است، زن صدای رادیو را کم می‌کند، آهی می‌کشد و می‌گوید، بیا یه نذری بکنیم.
مرد می‌پرسد، چه نذری مثلا، زن می‌گوید، اوووم، مثلا نذر امام رضا،هزینه سفر مشهد، مرد سریع می‌گوید، برای 8 نفر، زن لبخندی می‌زند و می‌گوید، اوهوم، بهتر از این نمی‌شه.
بعد پنجره را پایین می‌کشد، دستش را می‌برد بیرون، چشم‌هایش را می‌بندد و ادامه می‌دهد، نمی‌دونی من چقد آرزوی زیارت خانه خدا رو دارم.
چه کسی حاجت امام رضا را می دهد؟
در بخش دیگری از دوهفته‌نامه الکترونیکی باب‌الجواد با عنوان دلنوشته آمده است: می‌نشینم لیست میکنم حاجت‌ها را دانه دانه، کار پیدا کردن پسر همسایه روبه‌رویی، حل شدن مشکل سربازی پسر احمدآقا، باز شدن بخت دختر ِ گلی خانم، جور شدن وام حسن آقا برای خانه اش و بسیاری حاجت‌های دیگر، از لیست حوائج زند‌ ها که بیرون می‌آیم، میرسم به حوائج جمعی، شفای بیمارها و آزادی زندانی‌ها و آخر هم نوبت به اموات می‌رسد که یادم نرود یادشان کنم.
جوری تک تک این‌ها را با خودم تکرار می‌کنم که گویی وظیفه‌ امام رضا(ع)، می‌دانم که تک تکشان را استجابت کند، حاجت‌هایی که انگار هیچ‌گاه قصد تمام شدن ندارد. یاد دعاهای قبلی‌‌ام می‌افتم، خیلی‌هاشان بی سر و صدا مستجاب شدند، خیلی‌هاشان را همین جا رو به روی ضریح از امام رضا(ع) خواستم، بعضی‌هاشان را هم همین جا در شهر خودمان از آقا گرفتم.
می‌دانم زیاد شدن این حاجت‌ها، از کرم و مهربانی رضای مهربان کم نمی‌کند، اما خب آدم است دیگر، بعد از چند بار پیش خودش خلاصه کمی خجالت می‌کشد و می گوید، این رابطه یک طرفی یک طرفه است، آن یک طرف هم فقط امام رضا(ع) هست و بس، اینجاست که بعضی وقت‌ها با عقل نامعصوم خودم در دلم می‌گویم کاش یک بار هم اما رضا(ع) از من چیزی می‌خواست و می‌توانستم برایش برآورده کنم تا اینجور نباشد که هربار بروم پیششان در و دیوار حرم به زبان بیایند و بگویند، این بابا باز آمد حاجتش را بگیرد و برود سراغ کارش.
کم کم دری از درهای علم برویم گشوده می‌شود، صدایی در ته‌های ذهنم می گوید، امام رضا زائر زیاد دارد، ولی نوکر نه، دو دو تا چهار تا می‌کنم می‌بینم اوه، چه جاها که می‌توانستم به کار امام رضا بیایم و نیامدم، چه جاها که می‌توانستم دست آدمی را بگیرم و ندید از کنارش گذشتم، چه جاها که می‌توانستم به خاطر امام رضا(ع) بگذرم و کوتاه بیایم اما نفسم را انتخاب کردم و کوتاه نیامدم، دیگر این یک بند را مطمئنم برای همه پیش آمده و هرکسی می‌تواند مصداقش را در زندگی خودش پیدا کند.
اما باز خدا را شکر می‌کنم که اگر زیر دینی هستم، آن دین امام رضاست و نه کس دیگر، دیگر چه کسی هست که نداند رفتن زیر دین خواستن نیاز از مردم چقدر سخت است، باز خدا را شکر می‌کنم اگر چه دوست خوبی برایشان نبوده‌ام اما او، هم بود و هم دوست خوبی بود و هست و خواهد بود برایم.
این بار قصد کرده ام یک دعا به اول لیست حاجت‌هایم اضافه کنم، می‌خواهم این بار بروم بگویم، اگرچه هنوز هم جور شدن سربازی و باز شدن بخت این و آن در لیست دعاهایم هست اما بیا و قبل از همه این‌ها، من را برای خودت بخر، بگذار یک جا به کارت بیایم، به کار شما، به کار شیعیانتان، من را انتخاب کن، تا گره ای از گره های زائرینت را باز کنم، سال‌ها زائرت بودم، می‌خواهم این بار نوکرت باشم، رضا جان.
یا علی بگو و راه برو
در بخش خاطره دوهفته نامه باب‌الجواد چنین آمده است: خوشحال و شادان با پایی که لنگ می‌زد خودش را به درب دفتر رساند و با هیجان فریاد زد که نگاه کنید من بدون عصا راه می روم، نگاه کنید، باورتان می شود.
با خوشحالی به سمتش دویدم و گفتم، مریم جان تویی، پس عصایت کو، با ذوق فریاد زد، دیگه عصا بر نمی دارم الان یک هفته است که من بدون عصا راه می روم، بعد گریه کرد و گفت، فدایش بشوم خلاصم کرد از عصا و عصا برداشتن.
گفتم: خوب درست و حسابی بگو چی شد، اشکش را با دست پاک کرد و گفت «خیلی از دست عصا و عصا برداشتن خسته شده بودم، بدون عصا نمی‌توانستم حتی یک قدم راه بروم هر جا هم برای درمان می‌رفتم می‌گفتند چون تو بر اثر حادثه پایت مشکل پیدا کرده به هیچ عنوان نمی‌توانی بدون عصا راه بروی حتی اگر تمام عمر هم با عصا راه بروی با توجه به مشکلی که برای پاهای تو ایجاد شده است، باید خدا را شکر کنی که می‌توانی راه بروی.
اما من خسته شده بودم و جز خودم و مادرم که از گریه کردن‌های شبانه من خبر داشت این خستگی را نمی توانست درک کند، تا این‌که هفته قبل پدرم به اسرار مادرم ما را به مشهد الرضا برد، من هم رفتم حرم و کنار پنجره فولاد نشستم، سرم را روی پنجره فولاد گذاشتم و رو به ضریح آقا گفتم: «آقاجان فدای این ضریح طلایی تان بشوم، فدای این پنجره فولادتان بشوم، نگاه کنید، تمام دستاهایم از بس که عصا برداشتم درد می‌کند، تاول زده است، آقا جان برای من کافی است، کمکم کن، من هم دوست دارم بدون عصا راه بروم».
سه روز در مشهد بودیم روز سوم دیگر طاقت نیاوردم عصا را گوشه‌ای پرت کردم وگفتم، آقا جان من می‌دانم که تو صدایم را شنیدی و الان تنها من باید حرکت کنم، دست هایم را به پنجره فولاد گرفتم و انگار صدایم عوض شد یک لحظه احساس کردم یکی از پشت من را بلند می‌کند و بلند گفت یا علی، ناگهان دیدم روی پاهایم راه می روم.
باورم نمی‌شود الان با این‌که بدون عصا راه می‌روم اما هنوز آن صدای یا علی در گوشم است، یک لحظه نگاه کردم دیدم در حال پاک کردن صورتش است و آرام زیر لب می گوید، یا علی، حس غریبی بود ناگهان در باز شد و توپ قرمزی با شتاب داخل دفتر آمد که رویش نوشته بود، تولدت مبارک.
حرم‌شناسی
در بخش دیگری از این دوهفته‌نامه با عنوان حرم‌شناسی به شرح قسمت‌هایی از حرم رضوی پرداخته شده که به این شرح است:
مدرسه پریزاد
مدرسه پریزاد از آثار باستانی عهد تیموریان است، این بنای تاریخی در جنوب غربی حرم مطهر واقع شده و همزمان با اتمام مسجد گوهرشاد در سال 823 هجری قمری از سوی بانو پریزاد ندیمه گوهر شاد ساخته شده است، این مدرسه همانند دیگر بناهای دوره تیموری بنایی چهار ایوانی است که با 300 متر مربع مساحت در دو طبقه احداث شده و 22 حجره دارد.
این مدرسه تاکنون چندین بار مرمت و بازسازی شده ولی هیچگاه سازه اصلی آن تغییر نکرده است، هم اکنون از این مدرسه به عنوان مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی و اطلاع رسانی استفاده می‌شود.
مدرسه دو در
این بنای تاریخی در ضلع شمال شرقی صحن جمهوری اسلامی مقابل مدرسه پریزاد واقع است، این مدرسه علمیه از بناهای دوره تیموریان در عصر شاهرخ میرزای گورکانی است.
بانی مدرسه امیر غیاث الدین خواجه بهادر، ‌از امرای خراسان بوده که در سال 843 هجری قمری مدرسه را بنا نهاد، در این مدرسه دو نفر از امیران معروف عهد تیموری، امیر غیاث الدین خواجه بهدار متوفای (846 هجری قمری) و امیر سیدی متوفای(845 هجری قمری) دفن شده‌اند.
این بنای تاریخی در زمینی به وسعت 500 متر مربع در دو طبقه شامل 32 حجره احداث شده که از معماری بناهای چهار ایوانی دوره تیموری پیروی می‌کند، در حال حاضر از این بنا جهت فعالیت‌های متنوع قرآنی و با عنوان«دارالقرآن الکریم» استفاده می‌شود.
شماره 41 دوهفته نامه الکترونیکی باب الجواد(ع) به همراه شماره‌های پیشین، به مدیرمسؤولی و سردبیری ام کلثوم باقری در فضای مجازی به نشانی اینترنتی www.baboljavad.com بارگذاری شده و قابل استفاده برای علاقه‌مندان است./907/ت302/ی
ارسال نظرات