در ایام انقلاب وحدت و یکپارچگی بسیار عجیبی بر مردم حاکم بود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام سید ابوالحسن حسن زاده، امام جمعه موقت اهواز و مسؤل بعثه مقام معظم رهبری در حج و زیارت استان خوزستان، در سال 1342 در خانواده ای مذهبی در شهرستان اهواز به دنیا آمد.
پدر ایشان آقای حاج سید محمد حسن زاده از فعالین انقلاب در سال 1342 بوده که به گفته وی، اولین معلم اخلاق وی پدر بزرگوارشان است که اخلاص و تقوا را در تربیت فرزندانش اصل قرار داده بود.
حجت الاسلام حسن زاده فعالیت های انقلابی و اجتماعی خود را از دوره راهنمایی آغاز کرد. البته قبل از آن هم در دوره دبستان امام جماعت دانش آموزان بود که به آنها نماز را آموزش می داد.
ایشان در اولین تظاهرات اهواز بعد از واقعه 19 دی سال 1356 که از حسینیه اعظم شروع شد، حضور داشت و نیز در تظاهرات 13 فروردین 1357 که اولین شهید انقلاب در اهواز تقدیم انقلاب شد، شرکت و مورد اصابت گلوله مزدوران رژیم پهلوی قرار گرفت و به مدت دو ماه گلوله در پای وی بود تا در خانه مسکونی و به کمک یکی از پزشکان گلوله را از پای وی بیرون آوردند. در زمینه تحولات انقلاب در اهواز گفت و گویی با وی انجام دادیم که تقدیم حضورتان می شود:
رسا ـ ابتدا کمی از حال و هوای مبارزات بفرمائید.
در دوران رژیم ستم شاهی، دو شهر اهواز و آبادان حکومت نظامی بودند. در حکومت نظامی هیچ کس نمی توانست از ساعت 9 شب به بعد از خانه بیرون بیاید. اجتماع بیش از سه نفر ممنوع بود. حتی اگر می خواستند مجلس ختمی برای کسی که فوت کرده بگیرند، باید از ژاندارمری کسب اجازه می کردند.
بنده به یاد دارم که در خیابان سلمان فارسی فعلی، در خیابان های فرعی تعدادی از ارتشیان حضور داشتند. تانک ها به خیابان ها آمده و رعب و وحشتی بر شهر حاکم شده بود؛ اما مردم شجاعانه راهپیمایی می کردند و جالب است که روزها و ماه های آخر و قبل از این که حکومت سرنگون شود، حکومت نظامی از سوی مردم لغو شده بود.
با گسترش تدریجی انقلاب، مردم جرأت بیشتری پیدا کردند. شعار مرگ بر شاه را در بین شعارهایشان آوردند. بنده خاطرم هست که شعار مرگ بر شاه همه جا را گرفته بود؛ یعنی از شهرهای بزرگ تا آخرین روستایی که ما داشتیم، این مسئله مطرح بود. بعدها این شعارها کاملتر شد که کامل ترین و زیباترین شعار همان شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است که تکامل یافته همه شعارهایی بود که در انقلاب داشتیم و انصافاً شعار بسیار کامل و جامع بود.
رسا ـ حضور مردم و به ویژه عشایر در انقلاب چگونه بود؟
به یاد دارم که در دوران انقلاب عشایر تمام اقوام در انقلاب حضور داشتند. بنده برخی از مناطق استان را که می رفتم می دیدم که عشایر عرب، لر و بختیاری از تمام اقوام و شهرها حضور داشته، یک وحدت و یکپارچگی بسیار عجیبی بر مردم حاکم بود. یعنی بین عشایر مختلف، مردم، ارتش و شهربانی وحدت و صمیمیت ویژه ای به وجود آمده بود. در آن دوران به هیچ وجه اختلافی مطرح نبود. زبان ها و فرهنگ های مختلف در یکپارچگی مردم تأثیر نگذاشته و همه با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی به میدان آمده و با امام راحل(ره) بیعت کردند.
رسا ـ اعتقاد مردم به انقلاب چگونه بود و نسبت به رژیم شاهنشاهی چه تفکری در میان ملت شکل گرفته بود؟
انقلاب، شعارها و آرمان های امام خمینی(ره) انصافاً در گوشت، پوست و خون مردم نفوذ پیدا کرده و مردم با تمام وجود این شعارها را سر می دادند و آرمان های امام(ره) را دنبال می کردند.
امام خمینی(ره) مقامی به عنوان ولی فقیه داشتند و حال آن که وجوب اطاعت و پیروی از آن نسبت به شخص امام(ره) نبود؛ به عنوان شخصیت حقوقی شان بود که به عنوان یک فقیه عادل، مقام ولایت را بر عهده داشتند.
من یادم هست که شب ها می آمدیم در خیابان ها و شعار می دادیم و به هیچ وجه این گونه نبود که تانک و تهدیداتی که اعمال می کردند، بتوانند جلوی مردم را بگیرند. همه مردم بزرگ، کوچک، شهری و روستایی از هر قشری که بودند، حقیقتاً انقلاب را با تمام وجود خودشان لمس کرده بودند و همه چیز خود را در اختیار انقلاب و امام خمینی(ره) قرار می دادند.
رسا ـ کمی از آن دوران در اهواز بفرمایید، این مبارزات چگونه هدایت می شد؟
در آن دوران حساس و مهم، ما در محضر استاد بزرگوارمان آیت الله موسوی جزایری بودیم. قطب، کانون و مرکز انقلاب در خوزستان مسجد جزایری اهواز بود که آیت الله موسوی جزایری در این مسجد اقامه نماز داشتند و همه جوانان انقلابی در گرداگرد ایشان جمع شده بودند. البته تشکیلاتی که آیت الله موسوی جزایری داشتند، مربوط به دوران قبل از شروع انقلاب است؛ منتهی پس از شروع انقلاب، این تشکیلات فرهنگی آیت الله موسوی جزایری تبدیل به یک تشکیلات انقلابی شد. حقیقتاً آن تشکیلاتی که عرض کردم، ابتدا تشکیلات فرهنگی بود. البته بسیار مهیا و آماده بود؛ فقط یک تغییر بسیار کوچکی لازم بود که در برنامه ها داده شود که این تشکیلات از فرهنگی به انقلابی که اقتضای انقلاب بود، تبدیل گردد.
اگر بخواهیم از فعالیت های آیت الله موسوی جزایری سخن بگوئیم، مجال بسیار زیادی نیاز داریم. اما تأکید می کنم که محور انقلاب در اهواز و کل استان، ایشان بودند و مسجد جزایری به عنوان اولین مرکز انقلابی خوزستان، تأثیر به سزایی در انقلاب اسلامی داشت.
رسا ـ اگر خاطره ای از آن دوران دارید می شنویم.
بنده خاطره ای که از مسجد جزایری دارم مربوط می شود به تظاهراتی که مرحوم کتان باف به شهادت رسید. بنده هم در آن روز مجروح شدم و تیر خوردم که دو ماه گلوله در پایم بود. فراموش نمی کنم که به دلیل این جراحت شدید، از خانه نمی توانستم بیرون بیایم. بعد که توانستم از خانه بیرون بیایم، اولین جایی که رفتم منزل آیت الله موسوی جزایری بود که خدمت ایشان رسیدم. همان موقع هم عده ای از علمای بهبهان تشریف آورده بودند منزل معظم له که به هر حال به ایشان قوت قلبی داده و خسته نباشید بگویند و اعلام آمادگی و همکاری کنند، برای برنامه های انقلاب که من حالا درست یادم نیست بعد از یک ماه یا چقدر بود که توانستم از خانه بیرون بیایم که خدمت ایشان رسیدم.
رسا ـ نقش روحانیون در این انقلاب چگونه بود؟
نقشی را که علما و روحانیون داشتند، مهم ترین نقشی است که در انقلاب اعمال شد. در کنار جنبه رهبری آن که به دست امام خمینی(ره) به عنوان یک روحانی و یک عالم، رهبری انقلاب را بر عهده داشتند، از مهم ترین عوامل پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) بود.
در یک جمله روحانیت با حضور خود در جبهه های مختلف، بیشترین نقش را در جمع و هدایت کردن ملت و برنامه ریزی انقلاب داشتند.
رسا ـ در پایان اگر سخنی دارید بفرمائید.
باید نکته مهمی را عرض کنم! شخصیت حقوقی ولی فقیه از سوی خداوند متعال، پیامبر عظیم الشأن(ص) و ائمه اطهار(ع) مطرح شده و به یک مقطع زمانی مختص نیست. مسئله شخصی هم مطرح نیست، مسئله شخصیت حقوقی مطرح است؛ ممکن است این شخصیت حقوقی در زمان های مختلف در افرادی که تجلی پیدا می کند، تفاوت هایی با هم داشته باشند؛ لذا همان پیروی و اطاعتی که از امام(ره) داشتیم باید از مقام معظم رهبری به عنوان ولی فقیه، داشته باشیم. فصل الخطاب بودن کلام تصمیم گیرنده در جامعه، مربوط به ولی فقیه است که الآن در وجود شریف رهبر معظم انقلاب متبلور بوده و همه ما مکلف به اطاعت از ایشان هستیم.
945/403/ر