در شماره 59 و 60 کتاب نقد بررسی شد؛
جامعیت فقه سیاسی شیعه
خبرگزاری رسا ـ شماره پنجاه و نه و شصت فصلنامه کتاب نقد از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب نقد نشریهای انتقادی فکری در حوزه علوم انسانی است که به صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مدیرمسؤولی علی اکبر رشاد و سردبیری محمدجواد رودگر با مدیریت اجرایی مهدی جداری عالی هر سه ماه یکبار منتشر میشود.
در این شماره میخوانیم: «سرمقاله»، «جامعیت فقه سیاسی شیعه»، «امام خمینی رحمةالله علیه و مسأله نظارت و تحدید قدرت سیاسی»، «ماهیت و مؤلفههای قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم»، «گزارش تحلیلی از کتاب نظریه قدرت برگرفته از قرآن و سنت»، «عرفان و سیاست» و «بررسی سیر تحولات تاریخی حقوق اجتماعی زن در باب قضاوت و مرجعیت در فقه».
سرمقاله؛ جامعیت فقه سیاسی شیعه
محمدجواد رودگر
در بخشی از سرمقاله این فصلنامه آمده است: «در فقه سیاسی شیعی، اصل امامت و ولایت که در سه شأن «فکری ـ عقیدتی»، «روحی ـ معنوی» و «سیاسی ـ اجتماعی» مطرح است، میتواند جامع هدایت و تدبیر علمی ـ عملی یا از عقاید و جهانبینی تا اخلاق و سیاست را دربرگرفته، همه ساحتهای فردی و اجتماعی را ذیل پوشش خود بگیرد که در واقع جوهر حکومت امامتی ـ ولایتی چنین است و در عصر غیبت امام معصوم(علیه السلام) یا حجت بالغه الهیه، فرآیند تدبیر جامعه برعهده جانشینیان عام امام و به صورت عینی بر عهده ولی فقیه جامع الشرایط است که در قالب نظریه ولایت فقیه، متبلور است و در واقع ولایت فقه و عدل است.
امام خمینی رحمةالله علیه و مسأله نظارت و تحدید قدرت سیاسی
سیدسجاد ایزدهی
چکیده: فقه سیاسی شیعه مطابق دیدگاه امام خمینی رحمةالله علیه ضمن به رسمیت شناختن نظارت بر قدرت و ضرورت پاسخگویی حاکمان نسبت به عملکرد خویش در برابر خداوند و مردم بر محور قانون، نظارت بر قدرت را در دو عرصه درونی و بیرونی و در مراحل کسب، اعمال و توزیع قدرت، به رسمیت میشناسد و راهکارهای خاصی را نیز در اینباره ارائه کرده است. براساس این مکانیسم نظارتی، نظام سیاسی مبتنی بر فقه سیاسی شیعه از کارآمدی و کارآیی بیشتری در حوزه نظارت بر قدرت برخوردار بوده، از ظرفیت نظارتی در نظامهای موجود سیاسی، فراگیرتر است؛ بنابراین قادر خواهد بود به گونه بهتری قدرت را کنترل و نظارت کند.
ماهیت و مؤلفههای قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم
سیدکاظم سیدباقری
چکیده: قدرت سیاسی، از کهنترین مفاهیم در بررسیهای سیاسی است. تلاش ما آن است تا ماهیت قدرت، سطوح، مراتب اعمال و مؤلفههای مادی و معنوی آن را از دیدگاه قرآن کریم بررسی کنیم. قرآن، منبع بنیادین اندیشه سیاسی اسلام است و از آنجا که این آیین، اجتماعی ـ سیاسی و واقعگراست؛ بنابراین قدرت سیاسی را به عنوان یکی از پایهای ترین مفاهیم سیاست، به رسمیت میشناسد و میتوان برخی از مؤلفههای مادی و معنوی آن را از این کتاب، برداشت کرد.
در نگره قرآنی، قدرت سیاسی، نعمتی مثبت ارزیابی میشود تا جامعه انسانی به آرمانهای متعالی برسد. ضمن تبیین سطوح چهارگانه قدرت و بررسی پشتوانه و پیامدهای هریک، مراتب اعمال آن را به ترتیب قانعسازی عقلی، قانعسازی ساختگی، ایجاد انگیزش، تهدید به مجازات، اجبار و نیروی فیزیکی ـ جسمی بررسی کردیم. در مؤلفههای قدرت سیاسی، ضمن اشاره به برخی از مؤلفههای مادی قدرت مانند توان نظامی و اقتصادی، مؤلفههای معنوی آن را مانند عزت، علم و دانایی، اتحاد، امامت و رهبری و باور به معنویت، کاویدیم.
گزارش تحلیلی از کتاب نظریه قدرت برگرفته از قرآن و سنت
محمدهادی مفتح
چکیده: آنچه در کتاب «نظریه قدرت برگرفته از قرآن و سنت» (مفتح، 1388) در ذیل چهار فصل، به گونهای نسبتا مبسوط دنبال شده است، مجموعه مؤلفههایی است که جمع آنها را میتوان تشکیل دهنده نظریه مدون قدرت و دولت اسلامی به حساب آورد؛ هرچند به اعتراف مؤلف، این نظریه ناتمام است و با کتاب حاضر نتوانسته است همه مؤلفههای تئوری حکومت دینی را تبیین کند.
عرفان و سیاست
بهرام دلیر
چکیده: نوشتار حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که آیا میان عرفان و سیاست، پیوستگی و سازگاری وجود دارد یا گسستگی و ناسازگاری؟ به عبارت دیگر، آیا این دو با یکدیگر تعامل دارند و یا تباین و تنافی؟ در اینباره به تعریف سیاست در اصطلاح علوم سیاسی و عرفانی پرداختهایم و ضرورت بحث از عرفان سیاسی را یادآور شدهایم. پس از آن، دو رویکرد «سلبی» و «ایجابی» را طرح کردهایم و در مقام نقد دیدگاه سلبی برآمده، سپس به جهت ایجابی پرداختهایم. علاوه بر این، در ضمن تبیین سفرهای چهارگانه، سفر چهارم را در حوزه سیاست طرح و تحلیل کرده، در نهایت، زبان عرفان سیاسی را بهترین زبان برای همگرایی منطقهای و جهانی مورد تأکید قرار میدهیم.
بررسی سیر تحولات تاریخی حقوق اجتماعی زن در باب قضاوت و مرجعیت در فقه
مجید وزیری
عزیزه نوری شاولد علیایی
چکیده: زن در اسلام دارای حقوق اجتماعی عام و خاص میباشد. اسلام، حقوق گوناگون زن که در طول تاریخ، سنتها، آداب و رسوم آن را خاص مرد میدانست، به وی برگرداند، مساوات و تعادل برهم خورده را دوباره برقرار کرد؛ زیرا در طول تاریخ، زن از بخشی از حقوق بشری خود محروم بوده است. اسلام با انقلاب اجتماعی و فرهنگی طوفانی به پا کرد و جاهلیت زمان خود را برانداخت و برای نخستینبار، همه حقوق واقعی زن را به وی بخشید و بنابر اصل مساوات در اسلام، حقوق را تعریف کردهاند، مگر آنکه بنا به مصلحت، استثنایی وارد کرده، این اصل از نظر اعطای حقوق زن و به رسمیت شناختن آن، اصل بسیار مهمی است.
حقوق زن، از نوع حقوق قراردادی نیست، بلکه از نوع حقوق فطری و طبیعی نشأت گرفته و از جنسیت و ذات اوست.
دلیل فقها در ارتباط با تصدی مقام قضاوت زن یا عدم تصدی آن، آیات قرآن، روایات و اجماع میباشد.
قاضی که در کلام فقها برای وی اشتراط ذکورت شده، فردی است که به اصطلاح حکمت میگوید و فصل خصومت میکند و این منصب جایگاه رفیع و بسیار دقیقی دارد؛ ولی حکم عدم جواز قضاوت زنان از احکام ثابت شرعی محسوب نمیشود، بلکه این مسأله از مسائل تفریعی اجتهادی و استنباطی فقهاست.
شرط رجولیت در امامت و خلافت اسلامی، مورد اتفاق همه فقهای مذاهب اسلامی است و رهبری زنان پذیرفته نیست؛ ولی زن میتواند خود مرجع تقلید خود باشد و مردان فقیه را پرورش دهد و از سیره عقلا نیز رجوع جاهل به عالم است، بدون اینکه تفاوتی میان مرد یا زن باشد.
دلیل فقها در ارتباط با تصدی مقام مرجعیت زن یا عدم تصدی آن، آیات قرآن، روایات، سیره عقلا، مذاق شارع و سیره متشرعه میباشد.
گفتنی است، شماره پنجاه و نه و شصت فصلنامه انتقادی فکری کتاب نقد در 264 صفحه و به قیمت پنج هزار تومان از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است. /920/ت202/ق
ارسال نظرات